اگرچه که به نظر می رسد اکثریت مردم تصور می کنند که منظور از مذکر بودن در زبان عربی ، جنس پسر و مرد و حیوان نر است، اما در حقیقت ، جنسیت، فقط یکی از مصادیق مذکر بودن است.
در واقع ، مذکر به هر کلمه ای اطلاق می گردد که مونث نباشد و یا آخرش « ة » نداشته باشد. یا به عبارتی، مختوم به ة نباشد.
مثلاً . الرجل به معنای مرد، از نظر جنس ، مذکر است.... القلم هم به معنای مداد، به لحاظ نداشتن ة نیز مذکر است.
بنابراین بنابر قواعد زبانی عربی، مذکر و مونث، فقط مربوط به مرد یا زن بودن نمی شود، بلکه این جنسیت، فقط جزیی کوچک، از این بحث است.
چنانکه دکتر مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام می گوید :اصلا صیغه مذکر در زبان عربی برای خصوص مرد وضع نشده، بلکه فقط هر جا در برابر مونث قرار گیرد، مراد از آن مذکر است.ولی وقتی در برابر مونث قرار نگیرد، معمولا برای اعم است.
به عبارتی روان تر، عربها در اموري كه مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنت, و در امور مخصوص مردان با واژگان مذكر,مطالب را بيان ميدارند( که اين موارد محدودند).
اما در اموري كه بين زنان و مردان مشترك باشد ( که اکثر موارد را شامل مي شود) و اموري كه جنسيت در مورد آنها اصلاً مطرح نيست مانند خدا و فرشتگان، ضميرو صفت و اسم اشاره و موصول، مذكر به کار گرفته می شود. همچنین اگر جمعی مذکر و مؤنث باشند برای آن جمع ، ضمیر مذکر استفاده میشود.
...................................................
این مسأله برای واژه ی الله بدین شکل صدق می کند که ؛
با توجه به اینکه کلمه الله به اعتبار لفظ، مذکر است پس وقتی میخواهیم به آن، ضمیر رو برگردونیم به اعتبار لفظ ، از ضمیر مذکر استفاده می کنیم. و سایر متعلقات آن را نیز به شکل مذکر به کار می بریم.
بنابراین به لحاظ جنس ماهیتی الله ، یا به لحاظ تغلیب
(یعنی برتری مذکر بر مونث ) نیست که برای لفظ جلاله الله، از ضمیر یا فعل یا موصول و سایر متعلقات مذکر استفاده می کنیم، بلکه از اول وضع، منظور مذکر و مونث به صورت عام بوده و هست.یعنی الله را لغتی عام درنظر می گیریم و طبق قانون زبان عرب، برای آن، از قوانین مذکر استفاده می کنیم.